به گزارش ویژه نامه ضیافت مشرق به نقل از باشگاه خبرنگاران، درباره آخرین افطار حضرت علی(ع) از حضرت ام کلثوم(س)، دختر گرانقدر ایشان نقل شده است که شب نوزدهم ماه رمضان، برای پدر طبقی که دو قرص نان جو و کاسه شیری در آن بود آوردم و مقداری نمک ساییده نیز حاضر کردم.
هنگامی که حضرت نماز خود را به پایان رسانید، به آن طعام نگاه کرده و گریست و فرمود: ای دخترم؛ من از پسرعمّ خود پیروی میکنم ولی حال تو دو نوع خورشت برای من حاضر کردهای، همانا رسولالله تا زمانی که زنده بود دو طعام برای او حاضر ننمودند.
دخترم؛ هر کس خوراک و آشامیدنی و پوشش نیکو باشد، ایستادن او در قیامت نزد حق طولانی تر است. ای دخترم بدان که در حلال دنیا حساب است و همانا در حرام آن عِقاب.
در ادامه دختر امیرالمؤمنین علی(ع) میفرماید: پدرم در شب نوزدهم رمضان پیوسته در تعقیب نماز بود و مرگ را یاد مینمود و در آن حال زنان و فرزندان خود را طلب نموده و فرمودند: در این ساعت حضرت رسول(ص) را دیدم که به من فرمودند: ای ابوالحسن؛ به زودی نزد ما خواهی آمد و شقی ترین این امت محاسنت را به خون سرت خضاب خواهد کرد و من بسیار مشتاق ملاقات تو هستم. تو در دهه آخر این ماه به نزد ما خواهی آمد، بیا که آنچه نزد ما است بهتر است و باقی تر است برای تو...
آن بی بی بزرگوار در ادامه میفرمایند: آبی نزد آن حضرت حاضر كردم، وضو گرفته و لباسهای خود را پوشیدند و به طرف مسجد حرکت نمودند، هنگامی که به صحن منزل رسیدند، مرغابیهایی که برای برادرم حسین(ع) هدیه آورده بودند بر سر راه آن حضرت آمدند و بالهای خود را گشودند و فریادی کردند؛ که صدایشان در شبهای دیگر نمی آمد.
آن حضرت فرمودند: «لا اله الا الله» فریادهایی است که به دنبال آن نالهها خواهد بود.
منبع:
جلاءالعیون، ج1: 300- 301؛ قطره ای از معجزات چهارده معصوم: 161- 162
هنگامی که حضرت نماز خود را به پایان رسانید، به آن طعام نگاه کرده و گریست و فرمود: ای دخترم؛ من از پسرعمّ خود پیروی میکنم ولی حال تو دو نوع خورشت برای من حاضر کردهای، همانا رسولالله تا زمانی که زنده بود دو طعام برای او حاضر ننمودند.
دخترم؛ هر کس خوراک و آشامیدنی و پوشش نیکو باشد، ایستادن او در قیامت نزد حق طولانی تر است. ای دخترم بدان که در حلال دنیا حساب است و همانا در حرام آن عِقاب.
در ادامه دختر امیرالمؤمنین علی(ع) میفرماید: پدرم در شب نوزدهم رمضان پیوسته در تعقیب نماز بود و مرگ را یاد مینمود و در آن حال زنان و فرزندان خود را طلب نموده و فرمودند: در این ساعت حضرت رسول(ص) را دیدم که به من فرمودند: ای ابوالحسن؛ به زودی نزد ما خواهی آمد و شقی ترین این امت محاسنت را به خون سرت خضاب خواهد کرد و من بسیار مشتاق ملاقات تو هستم. تو در دهه آخر این ماه به نزد ما خواهی آمد، بیا که آنچه نزد ما است بهتر است و باقی تر است برای تو...
آن بی بی بزرگوار در ادامه میفرمایند: آبی نزد آن حضرت حاضر كردم، وضو گرفته و لباسهای خود را پوشیدند و به طرف مسجد حرکت نمودند، هنگامی که به صحن منزل رسیدند، مرغابیهایی که برای برادرم حسین(ع) هدیه آورده بودند بر سر راه آن حضرت آمدند و بالهای خود را گشودند و فریادی کردند؛ که صدایشان در شبهای دیگر نمی آمد.
آن حضرت فرمودند: «لا اله الا الله» فریادهایی است که به دنبال آن نالهها خواهد بود.
منبع:
جلاءالعیون، ج1: 300- 301؛ قطره ای از معجزات چهارده معصوم: 161- 162